شرمنده ام قربان کمی باران ندارید
درخود پلاسیدم ، شما گلدان ندارید ؟
اینقدر بد اخمید ! پس لبخندتان کو
جز این نگاه سرد، یخبندان ندارید ؟
قربان چرا وقتی که می بینید ما را
درذهنتان تصویری از انسان ندارید ؟
گیرم که ما زشتیم،این آغازمان نیست
باشد، شما زیبا ! ولی پایان ندارید ؟
آه این تکبر...این تکبر شرک محض است
در خود مگر ، یا نوح ، یا توفان ندارید ؟
البـــــــته می بخشید ، اما مطمـــــئنید
مخلوط با ایمانتان، شیـــــــطان ندارید ؟!
"عبدالرضا فرید زاده"
9 امتیاز + /
0 امتیاز - 1393/04/19 - 22:10